بیداد

متن مرتبط با «من تو را دوست می دارم» در سایت بیداد نوشته شده است

سهراب.. ۳

  • سهراب بابادر دومین سالروز تولدت، جشن کوچک خودمانی را ترتیب داده ایم ذوق و شوق تو برای شمع و کیک دلگرمی ما را برای زندگی صد چندان می کندو هیجان چشم های تو به هنگام لمس ماشین های اسباب بازی که از ما هدیه گرفته ای همچون امیدی بی پایان خانه ی مارا آراسته است.عزیز منانسان ها با امید زندگی میکنند پس فراموش نکن همیشه امیدوار باشی نگاه کن به گیاهی که دل صخره های سنگی را شکافته و بیرون آمده است. شب تاریک را که چگونه از پس آن طلیعه ی سحر رخ می نماید و زمستان سردی راکه با بهار دل انگیز و مطبوع به پایان می رسد.فرزند مهربانمیک سوی زندگی زیبایی است و سوی دیگر آن زشتی، تو باید توانایی رو در رو شدن با هر دو را داشته باشی و هرگز گمان مبر که زندگی کاملا مطابق خواسته ها و امیال تو خواهد بود. تا می توانی خویشتن را دوست بدار، همیشه عاشق باش و از تنهایی هراسی نداشته باش. برای خودت چای بریز و به متکایی لم بده ،موسیقی فاخر و کتاب های خوب را فراموش نکن ، با خود مهربان و همه وقت در حال آموختن کارهای تازه باش و هنگامه ای که در آن نوای عشق شنیدی را مغتنم بدان. یادت باشد دوستان تو را عقایدت و مکان هایی که به آن قدم می گذاری انتخاب می کنند.دلبندمدر این شب پاییزی به یاد می آورم عشق شورانگیزی را که یادگار آن تویی و لحظه هایی که در آن زندگی می کنیم و با همه ی مشقت ها ، دلگرم و امیدوار به آن ادامه می دهیم.ماندگار بادا صدای عشق در پیرامون ما سه تندوستدار تو بابا بخوانید, ...ادامه مطلب

  • می خوانم ات...

  • عمران صلاحی...نامت را بر زبان می آورمدريا بر من گسترده تر می شوددريايی که ادامه ی گيسوان توستکلام ات را سرمه ی چشم می کنمآفتاب و ماه و ستارگان رادر آب ها می بينممي خوانم ات .موجی بلند به ساحل می دود و دست می گشايدصدفی پلک می زندو تو در گيسوانت می تابی . بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان آن روح سرگردان...

  • حسین منزوی...مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایتمرا باران صلا ده تا ببارم بر عطش‌هایتمرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزممثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت!مرا رودی بدان و یاری‌ام کن تا درآویزمبه شوق جذبه‌وارت تا فرو ریزم به دریایتکمک کن یک شبح باشم مه آلود و گم اندر گمکنار سایه‌ی قندیل‌ها در غار رویایتخیالی، وعده‌ای، وهمی، امیدی، مژده‌ای، یادیبه هر نامی که خوش داری تو بارم ده به دنیایتاگر باید زنی همچون زنان قصه‌ها باشینه عذرا دوستت دارم نه شیرین و نه لیلایتکه من با پاکبازی‌های ویس و شور رودابهخوشت می‌دارم و دیوانگی‌های زلیخایت!اگر در من هنوز آلایشی از مار میبینیکمک کن تا از این پیروزتر باشم در اغوایتکمک کن مثل ابلیسی که آتشوار می‌تازدشبیخون آورم یک روز یا یک شب به پروایتکمک کن تا به دستی سیب و دستی خوشه‌ی گندمرسیدن را و چیدن را بیاموزم به حوایت!مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان آن روح سرگردانکه کامل می‌شود با نیمه‌ی خود روح تنهایت! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند...

  • مولانا...مرا عقیق تو باید شکر چه سود کندمرا جمال تو باید قمر چه سود کندچو مست چشم تو نبود شراب را چه طربچو همرهم تو نباشی سفر چه سود کندمرا زکات تو باید خزینه را چه کنممرا میان تو باید کمر چه سود کندچو یوسفم تو نباشی مرا به مصر چه کارچو رفت سایه سلطان حشر چه سود کندچو آفتاب تو نبود ز آفتاب چه نورچو منظرم تو نباشی نظر چه سود کندلقای تو چو نباشد بقای عمر چه سودپناه تو چو نباشد سپر چه سود کندشبم چو روز قیامت دراز گشت ولیدلم سحور تو خواهد سحر چه سود کندشبی که ماه نباشد ستارگان چه زنندچو مرغ را نبود سر دو پر چه سود کندچو زور و زهره نباشد سلاح و اسب چه سودچو دل دلی ننماید جگر چه سود کندچو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سودبصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کندمرا به جز نظر تو نبود و نیست هنرعنایتت چو نباشد هنر چه سود کندجهان مثال درختست برگ و میوه ز توستچو برگ و میوه نباشد شجر چه سود کندگذر کن از بشریت فرشته باش دلافرشتگی چو نباشد بشر چه سود کندخبر چو محرم او نیست بی‌خبر شو و مستچو مخبرش تو نباشی خبر چه سود کندز شمس مفخر تبریز آنک نور نیافتوجود تیره او را دگر چه سود کند بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سهراب.. ۲

  • سهرابمامروز یک ساله شدیروزها و شب های دشوار مراقبت از تو چه آسان می نمود آن هنگامی که طنین خنده های تو در خانه می پیچید.عزیزکمسالی که گذشت در خانواده کوچک ما عشق و فداکاری معنی عمیق تری یافت. روزها و شب های عاشقانه و ایثار و نخستین قدم های تو که بر می داشتی و ناگاه افتادن های تو تا اینکه یاد بگیری چگونه راه رفتن را و این را بدان که زندگی سراسر افت و خیز است آنچنان که از پس هر افتادن باید برخیزی و به زندگی ادامه دهی هر مواجهه با سختی ها باید تو را قوی تر کند و مصمم برای ادامه حیات و درک مفهومی که خود از زندگی خواهی داشت.سهراب باباامسال سال اولین بوسه های تو بر گونه های ما هم بود و احساسی وصف نشدنی که در پس آن سراسر قلب ما را از عشق آکنده می کرد و تو که یاد میگیری عاطفه و محبت را به تو میگویم که در این جهان هیچ میراثی گرانبهاتر از خاطرات عاشقانه ی انسان ها بر جای نخواهد ماند پس بگذار عشق ورزیدن و زیستن عاشقانه تو در خاطره ها قرار گیرند.می بوسمت و دست نوازش بر سر تو میکشم.اولین سال روز تولد تو دوم آذر ماه چهارصد و یک بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای من ، به آخرین شب دنیا خوش آمدی...

  • فاضل نظری...غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدیبا من به جمع مردم تنها خوش آمدیبین جماعتی که مرا سنگ می‌زنندمی‌بینمت برای تماشا خوش آمدیراه نجات از شب گیسوی دوست نیستای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدیپایان ماجرای من و عشق روشن استای قایق شکسته به دریا خوش آمدیبا برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبودمنت گذاشتی به سر ما خوش آمدیای عشق ای عزیزترین میهمان عمردیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خوشا هوای تو و سرپناه آغوشت...

  • وحید عیدگاه...تو ای بهانه ی زیبای هر ترانه ی منخلیج من، خزر من، مدیترانه ی منببین به ذهن درختان راه خانه ی توچگونه مانده غزل های عاشقانه ی من!به جز خیال تو این روزها که می گیردنشانی از شب بن بست بی نشانه ی من؟خوشا هوای تو و سرپناه آغوشتکه آسمان من این است و آسمانه ی منسیاه داشت به تن چشم تو ولی ننشستبه سوگواری اندوه بی کرانه ی مندلم برای سرودن غم تو را کم داشتبه یادم آمدی و جور شد بهانه ی من...به سان برف که بر دوش کاج کوچه نشستبریز خستگی ات را به روی شانه ی مننمی زنی پر و بالی وگرنه راهی نیستاز آشیانه ی تو تا به آشیانه ی مننیامدی که پس از برگ برگ پژمردندوباره گل کند احساس شاعرانه ی منتو باشی و به قدم رنجه ی تو پر بکشیممن و قناری غمگین زنگ خانه ی من! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ببین چگونه تو را دوست دارم...

  • شمس لنگرودی...نگاه کنپرندگان زمستانی ، چگونه در دل من خود را گرم می کنندو ماه نیمه ، در طراوت روحم ، نیم دیگر خود را می جویدببین چگونه تو را دوست دارمکه آفتاب یخ زده در رگ هایم می خزدو در حرارت خونم پناهی می جوید .دوستت دارماقیانوس هاکنار جوی خانه تو زانو می زنندو رد قدم های تو را می بویندتوفان هابه کناری می ایستندتا نسیم بلورینت بگذردتاریکی ها کنار خانه تو جمع می شوندتا طرح مردمکان تو را بگیرند .دستی که تو را خلق کرده بودتبعید شده از بهشتچشمی گریزت را دید و سخنی نگفتتبعید شده از بهشتتو راز بهشت رابا خنده های درخشانت فاش کرده یی .ای طعمه زندگی !بال ستاره های گمشده !تمشک غزل !طراوت شادمانی !بگذاربال در بال آفتاب غرق شده در افقبه سوی تو پارو کشمبگذاربا ستاره های زغال شده بر دو پاره آسمان بنویسمخون تباه شده در گلوی پلنگی زخمی بودم منکه دام تو درمانم کرد .دهانتآشیانه شادمانی استگلوینخفیه گاه پرنده رنگین کمانی که از کف شیطان گریختچشمتدو سوره از یاد رفته بودکه بر سر راهم یافتمدکمه های پیرهنتخرده ریز ستاره هایی استکه به دیدار تو از نرده آسمان خم شدندو در کف من افتادند .ای ماهی یونس !جرقه بی انتها !تو راساعت سازی کور با من آشنا کردکه راز زمان را نمی دیدو بال های تو را دیدم منکه در آسمان ها می جنبیدو انتظار شانه های مرا می کشیدبال نقره یی از صدفکه در اقیانوس تشنه جاودانگی غرقم کرد .غزال کرم پوشم که نهنگ بیابانی را صید کرده یی !تلالو جادو !حلاوت صبح ستاره شسته !خدایت بودمو تو را آفریدمتا سجده کنم در کنارت . بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هراس نیست مرا تا تو در کنار منی...

  • حسین منزوی...کنون پرنده ی تو ــ آن فسرده در پاییز ــبه معجز تو بهارین شده است و شورانگیزبسا شگفت که ظرفیت ِ بهارم بودمنی که زیسته بودم مدام در پاییزچنان به دام عزیز تو بسته است دلمکه خود نه پای گریزش بود نه میل گریزشده است از تو و حجم متین تو ، پُر بارکنون نه تنها بیداری ام که خوابم نیزچگونه من نکنم میل بوسه در تو ، توییکه بشکنی ز خدا نیز شیشه ی پرهیزهراس نیست مرا تا تو در کنار منیبگو تمام جهانم زند صلای ستیزتو آن دیاری ، آن سرزمین ِ موعودیفضای تو همه از جاودانگی لبریزشکسته ام ز پس خود تمام ِ پُل ها رامن از تو باز نمیگردم ای دیار ِ عزیز !  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز...

  • سعدی...تو مپندار کز این در به ملامت برومدلم اینجاست بده تا به سلامت بروم!ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پاینه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروممن هوادار قدیمم بدهم جان عزیزنو ارادت نه که از پیش غرامت بروم!گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدیتا لب گور به اعزاز و کرامت برومور بدانم به در مرگ که حشرم با توستاز لحد رقص کنان تا به قیامت بروم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سهراب..

  • سهرابمبه تو بگویم امروز عطر خوشبختی در خانه ما از جنس دیگری ست که ما را اینگونه سرمست کرده است و ما این سرمستی را به یمن حضور تو و قلب تپنده وکوچک تو می دانیم... تویی که پاره ی تن و جان ما هستی و چه خوب که از این به بعد در زندگی ما شریک خواهی بود.سهراب خوبمفراموش نکن که تو زاده ی یک عشق بزرگ هستی عشقی که در سخت ترین هنگامه های زندگی هم اندکی دچار تکرار و زوال نگشته است و من و تو این موهبت را مدیون نازنین هستیم نازنین ما که همچون آفتاب روشنی و گرمی بخش خانه ی کوچک ماست و تصور کن چه رعب انگیز و دلهره آور خواهد بود جهانی که خورشید آن خاموش شده باشد. سهراب عزیزمتو از امروز چیزهای زیادی را خواهی شناخت باران و سبزه و درخت و برگ و گل ها که در دامنه های کوهستان با نسیم بهاری می رقصند... شادی ها و اندوهی را که در جریان زندگی پیوسته حضور دارند اگرچه بیش.. اگرچه کم...سهرابمبند دل بی تابمهیچگاه بخشش و نوع دوستی و عاطفه را فراموش نکن. و عشق را که سرچشمه تمام مهربانی هاستباز هم برای تو از عاطفه خواهم گفتدست ها و پاهای کوچک تو را می بوسم.روز تولد تو دوم آذر هزار و چهارصد  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • برف خوشنمای نقره بار تويی...

  • محمدعلی سپانلو...سنگ كهكشان منمگردن بلند آبشار تويی چتر كهنه ی پدربزرگ منمبرف خوشنمای نقره بار تويی .واگن سياه مانده از نبرد منمايستگاه اول بهار تويی .در تو آسمان،به خلوتی لطيف،خفته استاز جوانی بزرگ&nb, ...ادامه مطلب

  • خنده های تو...

  •  شمس لنگرودی... فرو شودر آب دریاچه فرو شو و آب را بشویدر شعله زار تشنه فرو شو و آتش را گرم کندهان بر دهان زمین بگذارو جان تازه به این مرده بخش .بخندخنده های توترکیدن شاهوار کوهستان های انار استو چشمه های خون دلم که روح مرا خیس می کند.بخندو کشتی سرگشته رابه جزیره ای رهنمون شوکه جز برای تو کالایی ندارد .در آب دریاچه فرو شوو مرادر آتش خاموشتشست و شو ده . , ...ادامه مطلب

  • عین تصوّرم تو ، از ذات برتر ای عشق...

  •  حسین منزوی... ای عشق! همّتی کن ،رنجم به سر بَر ای عشق!از پا نشسته داری ،دستی بر آور ای عشق!پیریّ و هم تو دانی ،آن جادوی جوانیآری تو هم قدیمی ،هم نا مکرّر ای عشق!ما خسته ایم و تشنه ، تو سایه ای و چشمه, ...ادامه مطلب

  • من و تو...

  •  احمد شاملو... من و تو یکی دهانیمکه با همه آوازشبه زیباتر سرودی خواناست.من و تو یکی دیدگانیمکه دنیا را هر دَم                در منظرِ خویش                               تازه‌تر می‌سازد.نفرتیاز هرآنچه , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها