خوشا هوای تو و سرپناه آغوشت...

ساخت وبلاگ


وحید عیدگاه...

تو ای بهانه ی زیبای هر ترانه ی من

خلیج من، خزر من، مدیترانه ی من

ببین به ذهن درختان راه خانه ی تو

چگونه مانده غزل های عاشقانه ی من!

به جز خیال تو این روزها که می گیرد

نشانی از شب بن بست بی نشانه ی من؟

خوشا هوای تو و سرپناه آغوشت

که آسمان من این است و آسمانه ی من

سیاه داشت به تن چشم تو ولی ننشست

به سوگواری اندوه بی کرانه ی من

دلم برای سرودن غم تو را کم داشت

به یادم آمدی و جور شد بهانه ی من...

به سان برف که بر دوش کاج کوچه نشست

بریز خستگی ات را به روی شانه ی من

نمی زنی پر و بالی وگرنه راهی نیست

از آشیانه ی تو تا به آشیانه ی من

نیامدی که پس از برگ برگ پژمردن

دوباره گل کند احساس شاعرانه ی من

تو باشی و به قدم رنجه ی تو پر بکشیم

من و قناری غمگین زنگ خانه ی من!

بیداد...
ما را در سایت بیداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 82 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 22:57