شفیعی کدکنی...بخوان به نام گلِ سرخ، در صحاری شبکه باغها همه بیدار و بارور گردندبخوان، دوباره بخوان تا کبوتران سپیدبه آشیانهی خونین دوباره برگردندبخوان به نام گل سرخ، در رواق سکوتکه موج و اوج طنینش ز دشتها گذردپیامِ روشن بارانز بام نیلی شبکه رهگذارِ نسیمش به هر کرانه بردز خشکسال چه ترسی؟ که سد بسی بستند:نه در برابر آبکه در برابر نورو در برابر آواز و در برابر شور…دراین زمانهی عسرتبه شاعران زمان برگ رخصتی دادندکه از معاشقهی سرو و قمری و لالهسرودها بسرایند ژرفتر از خوابزلالتر از آبتو خامشی، که بخواند؟تو میروی، که بماند؟که بر نهالکِ بی برگِ ما ترانه بخواند؟از این گریوه به دوردر آن کرانه ببین:بهار آمده، از سیمِ خاردار گذشتهحریق شعلهی گوگردی بنفشه چه زیباست!هزار آینه جاریستهزار آینهاینکبه همسراییِ قلبِ تو میتپد با شوقزمین تهیست زِ رندان:همین تویی تنهاکه عاشقانهترین نغمه را دوباره بخوانیبخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان:«حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی» بخوانید, ...ادامه مطلب
محبوب من . فراموش نکن که پس از این هر قاصدکی که بر سر راهت قرار گرفت، قاصد پیامی است از من برایتو. پیامی که بارها در گوشت زمزمه کرده ام. و هر بار بیش از آنکه در کلمات و آهنگ صدایم بگنجد، دوستتداشتم.همراه همیشگی لحظات من!گاهی با خودم فکر می کنم مبادا دشواری های زندگی ، حتی ذره ای از احساس بین ما را دستخوش تغییرقرار داده باشد. اما حقیقت آن است که تو در عمیق ترین نقطه قلب من هستی. درست در جایی که هیچ کسو هیچ چیز تا کنون نتوانسته به آن راه پیدا کند.همان جایی که خاطرات گذشته و امید های آینده را به عشقیکه ذره ذره بین ما رشد کرد سنجاق کرده ام و هیچ کس جز ما، یارای دسترسی به آن را ندارد.بهترینم!من و تو برای رسیدن به این روزهای آرام و پر از حس ناب خوشبختی راه های زیادی را سپری کرده ایم.زمستانهای سردی را به پرسه های عاشقانه در خیابان پرداختیم که اگرچه تن هایمان یخ زده اما تنور دلهایمانهمواره گرم بود. خزان های غمگینی را غریبانه گذاراندیم و به شنیدن صدا و پیامی از یکدیگر دل خوش کردیم ودر بهار دوباره جوانه زدیم تا درخت عشقمان هر آینه تنومند تر شود. و حال چگونه خود را خوشبخت نپندارم وقتیکه هر لحظه از این حیات دمادم نوش را نه به یاد تو، بلکه در کنار تو می گذرانم. بمان برایم تا در کنار لمسبودنت، پرده از عاشقانه ترین رازهای جهان بگشایم. که عشق همین لحظات ناب عاشقی با توست؛ خندیدن هاو گر, ...ادامه مطلب