بیداد

متن مرتبط با «مرا» در سایت بیداد نوشته شده است

مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان آن روح سرگردان...

  • حسین منزوی...مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایتمرا باران صلا ده تا ببارم بر عطش‌هایتمرا اندوه بشناس و کمک کن تا بیامیزممثال سرنوشتم با سرشت چشم زیبایت!مرا رودی بدان و یاری‌ام کن تا درآویزمبه شوق جذبه‌وارت تا فرو ریزم به دریایتکمک کن یک شبح باشم مه آلود و گم اندر گمکنار سایه‌ی قندیل‌ها در غار رویایتخیالی، وعده‌ای، وهمی، امیدی، مژده‌ای، یادیبه هر نامی که خوش داری تو بارم ده به دنیایتاگر باید زنی همچون زنان قصه‌ها باشینه عذرا دوستت دارم نه شیرین و نه لیلایتکه من با پاکبازی‌های ویس و شور رودابهخوشت می‌دارم و دیوانگی‌های زلیخایت!اگر در من هنوز آلایشی از مار میبینیکمک کن تا از این پیروزتر باشم در اغوایتکمک کن مثل ابلیسی که آتشوار می‌تازدشبیخون آورم یک روز یا یک شب به پروایتکمک کن تا به دستی سیب و دستی خوشه‌ی گندمرسیدن را و چیدن را بیاموزم به حوایت!مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان آن روح سرگردانکه کامل می‌شود با نیمه‌ی خود روح تنهایت! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هراس نیست مرا تا تو در کنار منی...

  • حسین منزوی...کنون پرنده ی تو ــ آن فسرده در پاییز ــبه معجز تو بهارین شده است و شورانگیزبسا شگفت که ظرفیت ِ بهارم بودمنی که زیسته بودم مدام در پاییزچنان به دام عزیز تو بسته است دلمکه خود نه پای گریزش بود نه میل گریزشده است از تو و حجم متین تو ، پُر بارکنون نه تنها بیداری ام که خوابم نیزچگونه من نکنم میل بوسه در تو ، توییکه بشکنی ز خدا نیز شیشه ی پرهیزهراس نیست مرا تا تو در کنار منیبگو تمام جهانم زند صلای ستیزتو آن دیاری ، آن سرزمین ِ موعودیفضای تو همه از جاودانگی لبریزشکسته ام ز پس خود تمام ِ پُل ها رامن از تو باز نمیگردم ای دیار ِ عزیز !  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام ، مرا

  •  حافظ... چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمتحقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمتبه نوک خامه رقم کرده‌ای سلام ، مراکه کارخانه دوران مباد بی رقمت...نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یادکه در حساب خرد نیست سهو بر قلمتمرا, ...ادامه مطلب

  • مرا تو جان عزیزی و یار محترمی...

  •  سعدی... مرا تو جان عزیزی و یار محترمیبه هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی!غمت مباد و گزندت مباد و درد مبادکه مونس دل و آرام جان و دفع غمیهزار تندی و سختی بکن که سهل بودجفای مثل تو بردن که سابق کرمی!ندانم, ...ادامه مطلب

  • مرا بسوی تو جز عشق بی حساب مباد...

  •   حسین منزوی...   تو عاشقانه ترین فصل، از کتاب منی غنای ساده و معصوم شعر ناب منی رفیق غربت خاموش روز خلوت من حریف خواب و خیالِ شبِ شراب منی تو روح نقره یی چشمه های بیداری تو نبض آبی دریاچه های خواب منی! سیاه و سرد و پذیرنده ، آسمان توام بلند و روشن و بخشنده ، آفتاب منی مرا بسوی تو جز عشق بی حساب مباد چرا که ماحصل رنج بی حساب منی! همیشه از همه پرسیده ام ، رهایی را تو از زمانه کنون ، بهترین جواب منی دگر به دلهره و شک نخواهم اندیشید تویی که نقطه پایان اضطراب منی گُریزی از تو ندارم ، هر آنچه هست ، تویی اگر صواب منی یا که ناصواب منی..  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها