بیداد

متن مرتبط با «جان» در سایت بیداد نوشته شده است

من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز...

  • سعدی...تو مپندار کز این در به ملامت برومدلم اینجاست بده تا به سلامت بروم!ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پاینه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروممن هوادار قدیمم بدهم جان عزیزنو ارادت نه که از پیش غرامت بروم!گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدیتا لب گور به اعزاز و کرامت برومور بدانم به در مرگ که حشرم با توستاز لحد رقص کنان تا به قیامت بروم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به جان...

  •  شفیعی کدکنی... به جان، جوشم که جویای تو باشمخَسی بر موج دریای تو باشمتمامِ آرزوهای منی، کاشیکی از آرزوهای تو باشم!  , ...ادامه مطلب

  • مرا تو جان عزیزی و یار محترمی...

  •  سعدی... مرا تو جان عزیزی و یار محترمیبه هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی!غمت مباد و گزندت مباد و درد مبادکه مونس دل و آرام جان و دفع غمیهزار تندی و سختی بکن که سهل بودجفای مثل تو بردن که سابق کرمی!ندانم, ...ادامه مطلب

  • جان ِ جان با من است...

  •   فریدون مشیری...   تو را دارم ای گل ، جهان با من است تو تا با منی ، جان جان با من است چو می‌تابد از دور پیشانی‌ات کران تا کران آسمان با من است چو خندان به سوی من آیی به مهر بهاری پر از ارغوان با من است! کنار تو هر لحظه گویم به خویش که خوشبختی بی‌کران با من است روانم بیاساید از هر غمی چو بینم که مهرت روان با من است چه غم دارم از تلخی روزگار شکر خنده ی آن دهان با من است .  , ...ادامه مطلب

  • در جان من مانده ای...

  •  واحد بایرام زاده...   در جان من مانده ای چون دیوان کهن خطی در طاقچه و ترمه ای اعلا در جامه دان! اینجا آیه ها و غزل ها در گرد سنجاق سر تو تاب می خورند و در گنجه ی خالی چوب رختی های مندرس با هم حرف می زنند و سراغ تو را می گیرند  لحظه ها از زمان جدا می شوند و در انتظار تو از ساعتِ خانه فرو می ریزند . , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها